!

!

از حالا تا لحظه مرگت رو مرور کن !!!

شاید گاهی پیش اومده که چشماتو ببندی و برای لحظاتی از این دنیا دل بکنی و فکرت رو پرواز بدی به هر کجا که دوست داری و از این لحظات لذت ببری.

شاید گاهی پیش اومده که ساعت ها خیره خیره به یک نقطه ، پا به یک دنیای دیگه بذاری، دنیایی  پر از سوال ، پر از چرا ، چطور ، کی ، کجا ، آیا ،... .

شاید هجوم این سوالات گیجت کرده باشه . نمیدونم خواستی براشون جوابی پیدا کنی یا ترجیح دادی خیلی ساده از کنارشون رد بشی ؟! انتخاب با خودت . هیچ کس به تو خرده نمی گیره که چرا رد شدی ، مکث نکردی ، چرا فرار کردی. هیچ کس این حق رو از تو نمی گیره . تو آزادی انتخاب کنی . رفتن ، یا موندن و دست و پنجه نرم کردن با این سوالات .

این تمرین فقط برای کسی که می ایسته ، مکث میکنه و ترجیح می ده اونها رو بی جواب نذاره.

 

چشمات رو ببند و به مرگ فکر کن . قراره یک روز اتفاق بیافته . تصور کن همه چیز به تو واگذار شده . این که کی ، کجا و چطور بمیری. انتخاب کن.

.

.

.

 نمیدونم چقدر به خودت فرصت زندگی میدی؟!  یک دقیقه ، یک ساعت ، یک ماه ، یک سال ، شاید هم یک قرن . در این مدت چطور زندگی میکنی؟

مرور کن ، همه ی لحظات رو ، از همین حالا تا بمیری . این لحظات چگونه خواهد بود؟ ( یادت نره که انتخاب با خودت )

.

.

.

 از این دنیا بیا بیرون . ما در دنیایی بودیم که همه چیز به ما سپرده شده بود و ما انتخاب می کردیم.

.

.

.

باز هم چشمات رو ببند . این بار می ریم به دنیایی که انتخاب ها از ما سلب شده و همه چیز به ما تحمیل می شه .

.

.

روپوش سفید پوشیده ، رو یه صندلی  روبروت نشسته . داره یه سری کاغذ رو مدام این رو و اون رو می کنه. ترجیح میده تو چشمات نگاه نکنه . سکوتش طولانی شده . از این که چیزی نمی گه خسته شدی . تا میای اعتراض کنی که حرف بزنه ...

- متاسفانه ... بیماری شما قابل درمان نیست . طی مدت زمان نه چندان طولانی ، از پا درتون میاره ، اما می تونیم...

حرفش رو قطع می کنی . میخوای بدونی تا کی دووم میاری .

ترجیح میده دیرتر به این سوال جواب بده ، تا میاد حرفش رو پی بگیره ، باز می پرسی : تا کی زنده هستم؟

سرش رو می اندازه پایین و آهسته می گه : دو تا سه ماه آینده .

.

.

.

 

الان تو میدونی کی و چطور می میری .اما هنوز یک انتخاب برات مونده . این که چطور زندگی کنی . طی این دو ، سه ماه چطور زندگی می کنی؟

باز هم مرور کن . از حالا تا لحظه ی مرگت رو.   

 

                                                                                    نویسنده : سولماز

نظرات 3 + ارسال نظر
مونارک چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:13 ق.ظ http://moonark.blogsky.com

داشت داد می زد.
۱ سوم عمرتون گذشته دیگه کی می خواید تصمیم بگیرید می خواید چه جوری بگذرونیدش؟
اما همه واسه شنیدن صداهای بلند کر شده بودن...
سلام

نغمه چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:50 ب.ظ http://fesaneh.blogfa.com

امروز هم ...

رویا و مسعود چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:24 ب.ظ http://www.rooya-masoud.blogfa.com

سلام دوست عزیز.مرسی که به ما سر زدی. با پستی جدید منتظر حضور شما هستیم.
موفق پیروز باشید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد