والنتین VS سپندارمذگان
از اونجایی که من خودمو یک وطن پرست دو آتیشه می دونم بر خودم لازم و واجب دونستم تا در همین روزهای نزدیک به جشن والنتین که البته مربوط به غربی ها میشه و هیچ دخلی هم به ما نداره، یک سری صحبت هایی رو با شما داشته باشم.
اول از همه این که والنتین مال غربی هاست، در نتیجه مارو سننه!!
دوم اینکه ما تو آیین باستانی و ایرانی خودمون جشنی داریم یا داشتیم به اسم سپندارمذگان که مضمونی مشابه با والنتین داره. تو این جشن که به روز بزرگداشت زن و زمین معروف بوده و هرساله در روز سپندارمذ (پنجمین روز) از ماه سپندارمذ (اسفند ماه) برگزار میشده مردها به زنها و دختراشون هدیه می دادن و اونهارو کلی احترام می کردن و بهشون حالی می دادن، اساسی!
توضیح ناواضحات: زنها و دخترای ایران باستان هم از اونجایی که بی جنبه بودن، با کمال پر رویی سوار پدر خانواده می شدن و افسار پدر مادر مرده رو تو دستشون می گرفتن و هر بلایی که دلشون می خواسته سرش در می آوردن! پدر بیچاره هم در اون روز خاص زبونش بسته بوده و حق نداشته چیزی بگه و فقط به احتمال خیلی زیاد تو دلش به دین و آیین و مذهب و رسم و رسومات و مًغ ها(1) و ... ناسزا می گفته(2)
البته پدر خانواده هم بی کار نمی نشسته و این محبت هارو بی جواب نمیذاشته و درست روز بعد از سپندارمذ، در طول 364 روز دیگر سال، لذت این سوارکاری رو از دماغ زن (ها) و دخترا بیرون می کشیده! و اونطور که از شواهد و قراین پیداست خطاب به اونها می گفته: « شخوود وخیم اوختایی داره ویهمایی اشتم یشتی داره، یعنی اینکه، بازی اشکنک داره سرشکستنک داره»
که علی الظاهر محققان زبان شناس از وجود کلمه «داره» در انتهای هر دو مصرع، پی به ارتباط این شعر کهن با ورژن جدیدش بردن!
همچنین طی این تحقیقات مشخص شد اشکنه غذایی است که ریشه در تمدن چندین و چندهزار ساله ما ایرانی ها داره و ظاهرا در قالب نوعی بازی طبخ میشده(3).
مطلب سوم اینکه ... اصلا چرا باید این جشن های تاریخی فراموش بشن؟!!
.
.
.
و در آخر هم باید عرض کنم که عده کثیری هیچ ارتباطی بین این جشن و والنتبن پیدا نمی کنن که بشه اونو جایگزین والنتین بکنن، چراکه اعتقاد دارن والنتبن روز عشاقه که هم مرد می تونه برای زنش یا دوست دخترش هدیه بگیره و هم زن. در حالیکه سپندارمذگان جشن تکریم زنهاست، زن های شوور کرده و بعضا دخترای تو خونه! بنابراین تو این جشن، سر بعضی از دخترای مجرد و همه پسرا و باباها و بابابزرگا بی کلاه می مونه!
نتیجه اخلاقی به لهجه مشهدی: مو دیگه مجبورم از غرب تقلید کنم یره، مفهمی؟... مجبورم!
(1): به روحانیون زرتشتی اطلاق میشده.
(2): سیاسون معاصر بر این باورند که نخستین جرقه های تفکر سکولاریستی توسط همین مردان ایرانی و در پی تحمل این خفت و خواری ها و به منظور بر اندازی نرم روحانیت مبارز آن دوره (مغ ها) به وجود آمده که اساسا دین رو مسسب اون می دونستن.
(3): هنوز اطلاعات کافی پیرامون این بازی ها در دسترس نیست.
دیروز، امروز، فردا
ظاهرا هنوز قرار نیست اصولگراهای عزیز از خر شیطون پیاده بشن!
برنامه «رو به فردا» کم بود، «دیروز،امروز، فردا» هم به اون اضافه شد!
امشب هم یک نسخه درست و درمون برای نهضت آزادی و جبهه ملی پیچیدن که در نوع خودش واقعا دیدنی بود!
البته این رو هم بگم که مهمون امشب محمد جواد لاریجانی(مدیر پژوهشگاه دانش های بنیادی)، یکی دیگه از برادرهای دالتون ... ببخشید، لاریجانی بود که تا جایی که جا داشت اصلاح طلب هارو آباد کرد. اونم اصلاح طلب های بیچاره ای که تو این برهه حق دفاع کردن از خودشون رو هم ندارن.
امشب این یکی لاریجانی که آتیشش بر خلاف چهره به ظاهر آرومش خیلی خیلی داغ بود داشت مقدمه چینی می کرد تا به هر نحوی که شده به بیننده ها ثابت که این اصلاح طلب ها وابسته امریکا و انگلیس و اسرائیل و علی الخصوص شخص اوباما هستن!
آخه یکی نیست بیاد به اینا بگه وابستگی به اجانب که فقط مختص به امریکا و اوباما نیست! چرا هیچی از روسیه و مدودف نمی گن یا از چین که با واردات بی امانش اقتصاد ما رو داره فلج می کنه!
خلاصه اینا بد جوری دارن به پر و پای احزاب و جریان های مخالف خودشون می پیچن و اون جور که بوش میاد تا وقتی که کاملا نیست و نابودشون نکنن بی خیال معامله نمیشن که نمیشن!!!
پ.ن: مگر دستم به مجری این برنامه نرسه!!!
رو به فردایی متفاوت
امشب برنامه رو به فردا شکل و شمایل متفاوت تری داشت و تا حدودی جذاب تر از چند قسمت گذشته برگزار شد که از نظر من تنها دلیلش حضور یک نماینده اصلاح طلب در مقابل یک اصولگرا بود.
دقایق اولیه برنامه خیلی معمولی بود و احساس می شد مصطفی کواکبیان (عضور فراکسیون امنیت ملی مجلس، مدیر مسئول روزنامه مردم سالاری و نماینده اصلاح طلب) با محافظه کاری هرچه تمام تر سخنرانی می کنه، اما خوشبختانه حسین شریعتمداری (مدیر مسئول روزنامه کیهان و نماینده اصولگرا) با بیان اینکه حرف و عمل کواکبیان و روزنامه اش با هم یکی نیست استارت کارو زد و از اونجا به بعد روند برنامه همونی شد که ما می خواستیم!
در ادامه بحث های مختلفی در مورد حوادث بعد از انتخابات انجام شد که هریک از نماینده ها موضع گیری خودشونو نسبت به موارد گفته شده اعلام کردن و در آخر هم پیشنهاداتی رو ارائه کردن که جای تأمل داشت.
لپ مطلب گفته های مصطفی کواکبیان این بود که ما می بایست طبق گفته امام و رهبری جذب حداکثری و دفع حداقلی رو داشته باشیم و دائم دیگران رو به این متهم نکنیم که طرف امریکائیست یا دست نشانده صهیونیست هاست و ... . و پیشنهاد کرد که ما باید مجلسی مثل مجلس لویی جرگه افغانستان ایجاد کنیم و نخبگان رو در این مجلس دور هم جمع کنیم و تمام گفته ها و نگفته هارو در اون مجلس بیان کنیم و بعد با همفکری هم راهکار پیشنهاد کنیم. هر موضوعی که به تصویب این مجلس برسه مسلما بهترین گزینه خواهد بود و مردم هم استقبال خواهند کرد.
اما از طرف دیگه حسین شریعتمداری مخالف برگزاری چنین مجلسی بود و اعتقاد داشت که این مجلس مختص کشور افعانستان با شرایط سیاسی متفاوت از ایرانه و تأکید داشت که ما قانون اساسی داریم، مجلس داریم و ... . بنابراین نیازی به ایجاد اینچنین مجلسی در ایران نیست.
روی هم رفته این برنامه تا حدودی برای طرفداران جبهه اصلاحات غنیمتی بود با توجه به جو سیاسی فعلی کشور.
* مشروح پیشنهاد دکتر کواکبیان پیرامون تشکیل مجلس لویی جرگه ایرانی.
کلمه فیلتر شد !
دوباره و برای N اُمین بار، سایت خبری تحلیلی کلمه فیلتر شد!
آدرس سایت کلمه: www.kaleme.org
پ.ن: فیلتر شکن می خوام !!!